در سایت ویکیپدیا در مورد منشور کوروش اینچنین آمده است:
«استوانهٔ کوروش بزرگ یا منشور حقوق بشر کوروش لوحی از گل پخته است که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ هخامنشی پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی نگاشته شدهاست. نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویدادنگاران بابلی و نیمهٔ پایانی آن سخنان و دستورهای کورش به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شدهاست. این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری میشود. این منشور یکی از بزرگترین نشانههای روحیهٔ بردباری در فرهنگ ایرانی است!!!»
مدت هاست(شاید از دوران جشن های دوهزار و پانصد ساله تا امروز) ترجمه ی این منشور به صورت جعلی در روزنامه ها،مجلات،اذهان مردم وامروزه در سایت ها و وبلاگ ها به این صورت منتشر شده است:
«اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سرگذاشته ام اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیردستان من دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند»
در این نوع ترجمه های جعلی کوروش صراحتاً به برانداختن برده داری در تمام قلمرو اش و تعیین حق دستمزد برای کارگران و فراهم کردن صلح و آرامش اشاره می کند.
در ترجمه های جعلی جدید،جاعلین دست به ابتکار جدیدی زدند و ترجمه ی معتبر را با ترجمه ی جعلی مخلوط کرده و یک ترجمه ی جدید ساختند که در آن اشارات گفته شده آمده است.
و اما ترجمه ی معتبر این منشور و ترجمه ی ای که در این مطلب مورد استناد ما قرار خواهد گرفت ترجمه ی فارسی دکتر عبدالمجید ارفعی (اولین ایرانی که به طور مستقیم این منشور را ترجمه کرده است) می باشد که در کتابی تحت عنوان فرمان کوروش به چاپ رسیده است و نیز در فضای مجازی در دسترس همگان قرار دارد.
بررسی متن منشور کوروش اطلاعات دقیقتری در مورد شخصیت کوروش هخامنشی و چگونگی فتح بابل به ما خواهد داد.
نارضایتی کاهنان بتخانه ها از پادشاه بابل و جستجو برای یک پادشاه جدید
۱۹ بند اول منشور از زبان کاهنان معبد «مردوک» (بت بزرگ بابل و الهه ی آفرینش وباروری) بیان شده است اما بسیار بعید می رسد که کوروش بر روی متن این قسمت هیچ گونه نظارتی نداشته باشد.
از بند بیستم کوروش شروع به صحبت می کند.
در قسمت های ابتدایی کاهنان معبد مردوک از توهین نبونئید(پادشاه بابل) به بت های بابلی و عدم پرستش آن ها سخن می گویند که این ماجرا باعث خشم سرور خدایان،مردوک می شود!!! و مردوک تمام زمین را به جستجوی شاهی دادگر می گردد و در نهایت کوروش را برای فرمانروایی بر بابل انتخاب می کند.
آنچه از این قسمت به دست می آید این است که نبونئید(احتمالاً با انتخاب یک دین جدید) به معابد بی اعتقاد شده بود و در صدد کاهش قدرت معبد مردوک برآمده بود و کاهنان که از این ماجرا بسیار زیان میدیدند به شدت به خشم آمدند.
شاید جستجوی مردوک برای پیدا کردن یک پادشاه عادل را بتوان به جستجوی کاهنان برای پیدا کردن یک پادشاه قدرتمند برای فتح بابل تفسیر کرد
کوروش و ادعای پیامبری
در اعتقاد در تمام مردم جهان خداوند(و یا خدایان) تنها با افراد برگزیده ای سخن میگوید که در منشور کوروش ادعا می شود که مردوک علاوه بر صحبت کردن با کوروش او را برای فرمانروایی بر جهان انتخاب می کند و این ادعا چیزی شبیه پیامبری و حتی فراتر از آن است.
اسارت یهودیان در بابل!!
بخت النصر یهویاکین را با چندی از بزرگان و هزاران تن از غلامان و کنیزان و … به بابل برد و عموی ۲۱ ساله یهویاکین به نام صدقیا را در سمت نائب السلطنه شاه یهود در اورشلیم منصوب کرد.
کتاب دوم پادشاهان ۲۴/۱۷
برخی این تعداد را ده هزار نفر ذکر کرده اند ….
بخت النصر فردی بیگانه را بر یهود نگمارد ،بلکه فردی که یهودی و بیطرف یا هوادار بابل بود به حکمرانی میگماشت و این سیاست در دولتهای دیگر فلسطینی تکرار شد…
یافته های نوین باستان شناسی نشان می دهد که برخلاف تبلیغات یهود این ” تبعیدیان” به هیچ وجه “اسیــر ” و یا مضحک تر از آن ” برده”نبودند و در بابل زندگی شاهانه داشتند و در اورشلیم ثروت و نفوذ …
املاک پهناور یهویاکین و بزرگان وکاهنان یهود در سرزمینشان محفوظ بود و توسط کارگزارانشان اداره می شد و اشراف یهود به طور منظم و آشکار با اورشلیم رابطه داشتند و اوامر یهویاکین در دولت یهود مطاع بود.
ben-sasson, ibid, p. 156.
به نوشته دایره المعارف یهودپس از مرگ بخت النصر وضع یهویاکین بهتر شد و هنوز به عنوان شاه یهود در بابل از احترام بسیار زیادی برخوردار بود و …صدقیا نیز به عنوان جانشین یهویاکین یکتاپرست نبود و به گفته کتب یهود ، بت پرست بود.
کوروش در تورات
کورش در متن عهد عتیق تورات گرامی داشته شده و نجات دهنده یهودیان از اسارت هفتاد ساله در بابل معرفی شده است . اما در همان کتاب او مجری خواست و اراده و این سخن خدای یهودیان برای نابودی بابل نیز بوده است:
من خود بر ضد بابل بر خواهم خواست و آنرا نابود خواهم کرد . نسل بابلیان را ریشه کن خواهم کرد تا دیگر کسی از آنان زنده نماند .
بابل را به باتلاق تبدیل خواهم کرد تا جغدها در آن منزل کنند،با جاروی هلاکت بابل را جارو خواهم کرد تا هرچه دارد از بین برود)کتاب
) اشعیا،باب ۱۴ ،بند ۲۲ و ۲۳
پس از هفتاد سال پادشاه بابل وقوم او را به خاطر گناهانشان مجازات خواهم کرد وسرزمین ایشان را به ویرانه ای ابدی تبدیل خواهم کرد.)کتاب ارمیا،باب ۲۵ ،بند ۱۲)
تورات نیز از خواست خدا برای حمله به بابل خبر می دهد،اما آیا واقعاً خواست خداوند در میان است یا خواست بزرگان یهودی؟!
یهودیان پس از سال ها فرصتی برای انتقام از بابل پیدا کرده بودند و این فرصت به برکت وجود کوروش هخامنشی فراهم شده بود
نقش کاهنان مردوک و بزرگان یهود در فتح بابل توسط کوروش
با توجه به گفته های کتاب های یهودی که در بالا بیان شد و با توجه به بندهای ابتدایی منشور کوروش میتوان حدس زد که یهودیان و کاهنان معابد بابل به دنبال پادشاهی مقتدر برای فتح بابل بودند و این فرد قدرتمند کسی نبود جز کوروش هخامنشی!
دور از انتظار نیست که اگر واقعاً فتح بابل بدون جنگ و خونریزی به وقوع پیوسته باشد به دلیل خیانت و کارشکنی اشراف یهودی و کاهنان معبد مردوک باشد،کاهنان علاوه بر کارشکنی کوروش را نماینده ی خدایان و مردوک معرفی کردند تا به این طریق به او چهره ای مذهبی بدهند و جلوی مقاومت مردم را بگیرند.
در بندهای ۱۵ تا ۱۹ می توان شادی کاهنان مردوک را از فتح شهر توسط کوروش مشاهده کرد.
کوروش خود را چگونه معرفی می کند
کوروش در بنده های ۲۰ تا ۲۲ خود را اینطور معرفی می کند:
- من، کورش، پادشاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه ی جهان،
- پسر کمبوجه، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان، نوه ی کورش، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان، نبیره ی چیش پیش، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان،
- از تخمه ی پادشاهی ای جاودانه، آن که پادشاهیش را خداوند (= مردوک) و نبو Nabû دوست می دارند و از بهر شادی دل خویش پادشاهی او را خواهانند.
توضیح:مردوک و نبو دو بت بزرگ بابلی بودند.
کوروش خود را پادشاه بزرگ و پادشاه جهان می خواند(این در حالی است که تنها چند کشور را به تصرف در آورده است) و به بیان نام پدرانش می پردازد و خود را از نژاد پادشاهیی جاودانه معرفی می کند(کوروش تصور می کند که این پادشاهی همیشه در نژاد او ادامه پیدا خواهد کرد)،کوروش هم چنین خود را پادشاهی معرفی می کند که بت های بابلی از پادشاهی او خوشنود می شوند و حتی طالب پادشاهی او هستند.
اعتراف کوروش به پرستش مردوک
در بند ۲۳ منشور،کوروش صراحتاً اعتقاد و دین خود را ابراز می کند،لازم به ذکر است که در هیچ منبع دیگری سخن از اعتقاد دیگری برای کوروش نشده است و کوچکترین دلیلی مبنی بر یکتاپرستی یا زرتشتی بودن کوروش وجود ندارد.
- با شادی و شادمانی در کاخ شهریاری خویش، اورنگ سروری خویش بنهادم، مردوک، سرور بزرگ، مهر دل گشاده ام را که د[وستدار ] بابل است به خواست خود به [ خویشتن گروانید ] (پس) هر روز پیوسته در پرستش او کوشیدم.
آزادی یهودیان
کوروش در ادامه از آزاد کردن عده ای صحبت می کند که طبق تورات و متون عهد عتیق همان یهودیانی باشند ک هدر بابل بودند و عده ای از آن ها نه تنها برده نبودند بلکه ثروت وقدرت نیز داشتند.
این بند ها می تواند اشاره به رهایی یهودیان از تبعید(که چندان هم برای برخی از آن ها بد و سخت نبوده) داشته باشد ضمن اینکه با توجه به احتمال دست داشتن این یهودیان در ورود بدون زحمت کوروش به بابل، کوروش ممکن است قسمتی از غنایم گرفته شده را به این یهودیان و همچنین به کاهنان معبد مردوک داده باشد.
کوروش رواج دهنده ی بت پرستی در ایران؟!
کوروش در بندهای ۲۶،۲۷ و ۲۸ اشاره به پرستیدن مردوک توسط پسرش کمبوجیه و تمام سپاهیان خود اشاره می کند.
مردوک، خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و
۲۷(آنگاه) مرا، کورش، پادشاهی که پرستنده ی وی است و کمبوجیه، فرزند ِزاده شده ی من و همگی سپاهیانم را
- با بزرگواری، افزونی داد و ما به شادمانی، در آشتی تمام، کردارهایمان به چشم او زیبا جلوه کرد و والاترین پایه ی [ خدائیش ] را ستودیم.
با توجه به اینکه اسناد دقیقی از وضعیت ایران در زمان حکومت کوروش و دین مردم در آن زمان در دست نیست ممکن است کوروش،پرستش مردوک را به عنوان دین رسمی کشور انتخاب کرده باشد که بعدها با پادشاهی داریوش این دین تغییر پیدا می کند.
حدود دو سال پیش کشف جدید در تخت جمشید انجام شد که به عنوان معبد مردوک مطرح شد:
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/Video/?Id=107300&Serv=0&SGr=0
بعدها ها اما این کشف به عنوان یک دروازه هخامنشی مطرح شد اما همچنان مسئله ی وجود نقش و نگارهای مردوک بت بابلی در آن مطرح است:
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/Video/?Id=113791&Serv=0&SGr=0
افتخار کوروش به بوسه زدن بر پاهایش
- و همگی (شاهان) جهان از زبرین دریا (= دریای مدیترانه) تا زیرین دریا (= دریای پارس)، (همه ی) باشندگان سرزمین های دور دست، همه ی شاهان آموری شاهان Amurrû آموری، باشندگان در چادرها همه ی آن ها
- باج و ساو بسیارشان را از بهر من؛ (= کورش) به بابل اندر آوردند و بر دو پای من بوسه دادند. از … تا (شهر) آشور Aššur و شوش MŬŠ. ERIN = Šusan
کوروش با وجود شخصیت مهربان و قدیسی که از او در جامعه ی ایرانی ساخته اند فردی بسیار مستبد بوده چنانکه در ابتدا پادشاهی را در نسل و نژاد خود جاودانه می داند و اکنون با افتخار تمام از بوسه زدن پادشاهان سایر کشورها بر پاهایش حرف می زند و جالب تر اینکه این بوسه زدن تنها اختصاص به پادشاهان ندارد و مردم نیز این کار را تکرار کردند،چنانکه در بند ۱۸ کاهنان به این مورد اشاره می کنند.
- همه ی مردم بابل، همگی (مردم) سومر و اکد، (همه ی) شاهزادگان و فرمانروایان به وی (= کورش) نماز بردند و بر دو پای او بوسه دادند (و) از پادشاهی اش شادمان گردیده، چهره ها درخشان کردند.
بوسه زدن پادشاهان زیر دست بر پاهای یک پادشاه نشان از نهایت استبداد و خودبزرگ بینی یک پادشاه است اما بوسه زدن مردم را نمیتوان جباری دانست که در این صورت باید به دیوانگی کوروش شک کرد اما میتوان حدس زد با چهره ای که کاهنان از او ساخته اند و او را به عنوان نماینده ی مردوک در زمین معرفی کردند این بوسیدن پای کوروش یک حرکت دینی باشد،مردم ساده لوح بابل احتمالاً گمان می کردند که بر پای پیامبر مبعوث شده از سمت مردوک بوسه می زنند.
کوروش آباد کننده ی بتخانه ها و پادشاه بابل دشمن بت پرستی
۳۲٫و نیز پیکره ی) خدایانی را که در میانه ی آن شهرها (= جای ها) به جای های نخستین بازگردانیدم و (همه ی آن پیکره ها را) تا به جاودان در جای (نخستین شان) بنشاندم (و) همگی آن مردم را (که پراکنده بودند)، فراهم آوردم و آنان را به جایگاه های خویش بازگردانیم.
- و نیز پیکره ی) خدایان سومر و اکد را که نبونئید (بی بیم) از خشم سرور خدایان (= مردوک) با بابل اندر آورده بود، به فرمان مردوک، خدای بزرگ به شادی و خوشی
- در نیایشگاه هایشان بنشاندم – جای هایی که دل آن ها شاد گردد -باشد که خدایانی که من به جای های مقدس (نخستین شان) باز گردانیدم،
- هر روز در برابر خداوند (= مردوک) و نبو زندگی دیریازی از بهر من بخواهند و هماره در پایمردی من سخن ها گویند، با واژه هایی نیک خواهانه باشد که به مردوک، خدای من، گویند که «به کورش، پادشاهی که (با بیم) تو را پرستنده است و کمبوجیه پسرش،
- بی گمان باش، بهل تا آن زمان باز سازنده باشند … با روزهایی بی هیچ گسستگی.»
در اینجا نیز شاهد اظهار ارادات کوروش به مردوک هستیم ضمن اینکه کوروش می گوید تمام بتخانه ها را آباد کرده و بت هایی که نبونئید از بت خانه ها خارج کرده است را به جای نخستینشان برگردانده است.
کدام آزادی ادیان؟
چنانچه گفته شد کوروش به صراحت به پرستش بت های بابلی توسط خودش،پسرش و تمام سپاهیانش اشاره کرده است که با توجه به نبود هیچ گونه سندی مبنی بر یکتاپرستی کوروش یا داشتن دینی به جز آنجه خودش گفته ادعای آزادی ادیان بسیار بی پایه است زیرا که کوروش تنها به هم کیشان خود خدمت کرده است و البته در صورتی که کوروش صاحب دین دیگری باشد و به دروغ ادعای پرستش مردوک و حتی برگزیده شدن از طرف او را کرده باشد در این صورت کوروش با فریب مردم و سوء استفاده از احساسات مردم بابل کاری کرده است که کسی بر علیه او قیام نکند.
کدام برانداختن برده داری؟
کوروش به نجات دادن عده ای از بیگاری اشاره می کند(به احتمال زیا دیهودیان) که برخی این کار را در کمال تعجب و بدون داشتن هیچ گونه دلیل قابل اعتنایی به برانداختن برده درای در سراسر قلمرو اش تعبیر کرده اند که بسیار ساده لوحانه به نظر می رسد.